Grand Sadism
5
مکر
مولانا با میراث محکم، روشن وعمیق خود
حقایق را به نمایش میگذارد
با مکرشان آب گره میزنند
ﺧﻼﺻﮫِ داﺳﺗﺎن ﺣﮑﺎﯾت ﭘﺎدﺷﺎه ﺟﻬﻮدان ﮐﻪ ﻧﺼﺮاﯿﺎن را میکشد
ﭘﺎدﺷﺎھﯽ اﺳت در ﻣﯾﺎن ﺟﮭودان ﮐﮫ ﺣﺿرت ﻋﯾﺳﯽ و ﺣﺿرت ﻣوﺳﯽ را ازھم ﺟدا ﻓرض میکرد و در اﺛر اﺣوﻟﯾت و ﺑﺎ زور و ﺧﺷم در ﺻدد ﻧﺎﺑودی دﯾن و آﯾﯾن ﻋﯾﺳوﯾﺎن ﺷد. ﺷﺎه وزﯾری داﺷت ﮐﮫ درﻣﮑر و ﺣﯾﻠﮫ مار ﻣﮑﺎران زﻣﺎن ﺧود ﺑود و شاه را ھﻣواره در امور ﻣﮭم مشورت میداد. وزﯾر ﺑﮫ ﺷﺎه ﮔﻔت: ای ﭘﺎدﺷﺎه! ﺑﺎ زور و ﺧﺷم ﻧﻣﯾﺗوان ﻋﻘﯾده و دﯾن ﻣردم را تغییر داد به ﻧﯾرﻧگ کارﮐن و ﺑﮫ ﭘﺎدﺷﺎه ﮔﻔت: ای ﭘﺎدﺷﺎه! ﮔوش و ﺑﯾﻧﯽ و دﺳت ﻣرا ﺑﮫ ﺟرم ﮔراﯾش ﺑﮫ آﯾﯾن ﻋﯾﺳوﯾت ﻗطع کن، ﺑﻌد ﻣرا ﺑﺷﮭری دوری ﮐﮫ ﻣﺳﯾﺣﺎن درآﻧﺟﺎ ھﺳﺗﻧد ﺗﺑﻌﯾد ﮐن ﺗﺎ ﻣن ﺑﺎ ﺗدﺑﯾرﯾﮑﮫ در ﻧظر ﮔرﻓﺗﮫ ام در اﺗﺣﺎد و ﺟﻣﯾﻌت اﯾﺷﺎن رﺧﻧﮫ ﮐرده و ﻣﯾﺎن ﺷﺎن ﺗﻔرﻗﮫ اﻧدازم. پادشاه اینگونه کرد و ﺑﻌد از ﻋﻣﻠﯽ ﻧﻣودن اﯾن ﺗدﺑﯾر، وزﯾر کوچ کرده و ﻣورد اطﻣﯾﻧﺎن و اﻋﺗﻣﺎد ﻋﯾﺳوﯾﺎن ﻗرار ﮔرﻓت و ﺑزودی ﻧﻔوذی ﻋﺟﯾب و ﻏرﯾﺑﯽ را ﻣﯾﺎن آﻧﮭﺎ ﮐﺳب ﮐرد. ﻋﯾﺳوﯾﺎن، ھﻣﮫ ﺑﮫ وزﯾر ﻣﮑﺎر ﻣﻌﺗﻘد و دل ﺑﺳﺗﮫ ﺷده، ﺑﮫ او ﮔروﯾده و ﻣﮭرش را در دل ﮔرفتند. ﭘﻧداﺷﺗﻧد ﮐﮫ ﻧﺎﯾب ﺣﺿرت ﻣﺳﯾﺢ اﺳت، در ﺻورﺗﯾﮑﮫ او دﺟﺎﻟﯽ ﺑﯾش ﻧﺑود و در ﺧﻔﺎ ﺑﺎﻋث ﻓﺗﻧﮫ و ﻓﺳﺎد ﺑود.
در آﻧوﻗت ﻋﯾﺳوﯾﺎن دوازده اﻣﯾر داﺷﺗﻧد و ھر دﺳﺗﮫ از اﻣﯾری ﺗﺑﻌﯾت ﻣﯾﮑردﻧد. اﯾن دوازده اﻣﯾر ﺑﺎ ﺗﺎﺑﻌﯾن ﺧود ﺑﻧده و ﻓرﻣﺎﻧﺑردار وزﯾر ﺑد طﯾﻧت ﺑوده ﺑر ﮔﻔﺗﺎر او اﻋﺗﻣﺎد داﺷﺗﮫ رﻓﺗﺎر او را ﺳرﻣﺷﻖ ﺧود ﻗرار ﻣﯾدادﻧد. وزﯾر ﻣﮑﺎر ﺑﻧﺎم ھر ﯾﮏ از اﻣراء طوﻣﺎر و ﮐﺗﺎﺑﯽ درﺳت ﮐرد وﻟﯽ ﻧوﺷﺗﮫء ھر ﮐﺗﺎب ﻏﯾر از آن ﺑود ﮐﮫ در ﮐﺗﺎﺑﮭﺎی دﯾﮕر ﻧوﺷﺗﮫ ﺑود. ﺳﭘس وزﯾر ﺑﮫ ﻏﺎری رﻓت و ﺧﻠوت اﺧﺗﯾﺎر ﮐرد و ﺑﮫ اﺻرار ﻣرﯾدان و ﭘﯾروان، ﺣﺎﺿر ﺑﮫ ﺑﯾرون آﻣدن از آن ﻏﺎر ﻧﺷد. وزﯾر اﻣﯾران دوازده ﮔروه را ﻧزد ﺧود ﺧواﺳت و ﺑﮫ ھر ﯾﮏ آﻧﮭﺎ ﺟداﮔﺎﻧﮫ و ﭘﻧﮭﺎﻧﯽ ﮔﻔت ﮐﮫ بعد از ﻣن در دﯾن ﻋﯾﺳﯽ ﻧﺎﯾب ﺣﻖ و ﺧﻠﯾﻔﮫء ﻣن ﺗو هستی وباید اﻣﯾران دﯾﮕرُﺑﺎﯾد از ﺗو ﺗﺑﯾﻌت ﮐﻧﻧد وگرنه اﺳﯾرش ﮐن و ھر اﻣﯾری ﮐﮫ ﮔردن ﮐﺷﯽ ﮐرده از ﺗو ﺗﺑﯾﻌت ﻧﮑﻧد بکش. ﭘس از ﻣرگ وی اﻣﯾران دوازده ﮔروه ﮐﮫ ھر ﮐدام دﻋوی ﺧﻠﯾﻔﮫ گری کردند و اﺧﺗﻼف ﺑر انگیختند، ﺑﺟﺎن ھم اﻓﺗﺎده ھﻣدﯾﮕر را ﻧﯾﺳت و ﻧﺎﺑود ﮐردﻧد و ﻣراد ﺷﺎه ﺑﯾدادﮔر ﺣﺎﺻل ﮔردﯾد.
ﺑﺎ ﺗﺎﺳف امروزه تمام ملتهای جهان در گروها و احزاب و رنگهای مختلف به مثال گوسفند جمع آوری شده اند تا قابل کنترل بوده و از آنها برای اغراض شیطانی و هواهای یک قوم ابلیسی و شیطانی سواستفاده شود.
مذاهب واکثرمذهبیان این عصرنیز متمایز نیستند، گرچه آنها خوب وبد موعظه میکنند، ولی این دسته بندیها را با خود حمل میکنند و مجری و بنده آن هستند.واعظانی که درعمل، در هر کجا، چه در شرق جه در غرب چه درکشور و شهر و همسایگی به علت ترس و یا حقارتشان متمایز از کافران نیستند.
Join us!
Jonin us